شب یلدا ز راه
آمد دوباره بگیر ای دوست! از غمها
کناره
شب شادی وشور
و مهربانی است زمان همدلی و همزبانی
است
در آن دیدارها
تا تازه گردد محبت نیز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی
گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
به دور هم
تمام اهل فامیل شده بر پا بساط
میوه – آجیل
ز خوردن
خوردنِ این شام چلّه شود مهمان
حسابی چاق و چلّه!!
همه با
انتظاری عاشقانه نظر دارند سوی
هندوانه!
نشسته با
تفاخر توی سینی
کنارش چاقویی را هم ببینی
چو گردد قاچ
قاچ آن هندوانه شود آب از
لب و لوچه روانه!
بساط خنده و
شادی فراهم اس ام اس می رسد پشت
سر هم
جوانان آن طرف
تر جوک بگویند دل از گرد و
غبار غم بشویند
کسی را گر
صدایی نیم دانگ است در این محفل
پی تولید بانگ است!!
زند با “ای دل
ای دل” زیر آواز ز بعد
آن “هاهاها”یی کند ساز!
ببندد چشم و
جنباند سرش را بخواند شعرهای از
برش را!
چنین با شور و
نغمه – شعر و دستان خرامان می رسد از
ره زمستان
شمردم من ز
چلّه تا به نوروز نمانده هیچ؛ جز
هشتاد و نه روز !
کنون معکوس
بشمارید یاران که در راه است فصل
نوبهاران…
|
:: موضوعات مرتبط:
شعر،
پیامک،
طنز