تمام راه ظهور تو با گنه بستم دروغ گفتهام آقا، كه منتظر هستم كسي به فكر شما نيست، راست ميگويم دعا براي تو بازيست، راست ميگويم اگرچه شهر براي شما چراغان است براي كشتن تو نيزه هم فراوان است من از سرودن شعر ظهور ميترسم دوباره بيعت و بعدش عبور ميترسم من از سياهي شبهاي تار ميگويم من از خزان شدن اين بهار ميگويم درون سينهی ما عشق يخ زده آقا تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست براي آمدنت اين جمعه هم مهيّا نيست
کد لوگوی وبلاگ ما :